این جا مینویسم تا کسی نخواند
مینویسم برای خودم
برای بیدار کردن روح و جانم
برای کشیدن افسار هوس هایم
امروز با خبر شهادت بزرگ مردی از تبار مردان بزرگ خدا از خواب برخواستم. آیا میشود که با این خبر از خواب غلفت هم بلند شوم؟
سرگردانی و پریشانی حالم از کجاست را نمیدانم؛ اما میدانم که امروز راه را یافته ام، راهی که قبلا برای حرکت کردن در راستایش تلنگر خورده بودم اما نفس، بیکار ننشسته بود و مرا به سمت و سویی که نباید میبرد برد.
هدف تو، آرمان تو این است: «آنقدر تاثیر گذار و جریان ساز باشی که دشمن به فکر نابود کردنت بیفتند»
این دقیقا همان حقیقتی است که فراموش کرده بودی و من بعد نباید فراموش کنی
سلیمانی شدن، شهریاری شدن، حججی شدن، چمران شدن و آوینی شدن مسیری هموار نیست اما چراغ هایش راه را کاملا روشن کرده اند. مرد این راه هستی؟
بشور و پاک کن آن گناهان را که تا خرخره تو را پایین کشیده اند و آن «سابقه» بد و ننگین را، مبادا که تو را از حرکت باز بدارد. مبادا که بزرگی و سنگینی گناهانت تو را از رحمت پروردگارت نا امید کند.
زبانم قاصر است از ادا کردن کلماتی که حال فعلی ام را وصف کند. ولی شور عجیبی و حس غریبی کل وجودم را احاطه کرده.
دعای سجده هایم این باشد: ما را از سربازان ولی امرت قرار ده، توفیق بندگی خالصانه و زندگی عارفانه را به ما عطا کن. ذکر و یاد خودت را همیشه در دل ما زنده بدار. ما را خار چشم دشمن و افتخار مسلمین و مؤمنین بکن. مرگ ما را غیر از شهادت قرار نده.
راستی دعاهایی که برای قنوت نماز جمع آوری کرده بودی چه شد؟
دعاهایی که برای هر لحظه از جریان زندگی ات توصیه شده اند تا همیشه تو را به یاد رب متعال بیندازند چه شد؟
مرور کن هر لجظه هدفت را، به یاد بیاور که خلقت تو بیهوده نبوده، خلق شدی تا روح کامل و خدایی داشته باشی،خلق شدی تا طرف حق باشی و دشمن باطل؛ پس برای لحظه ای کوتاه هم در جبهه باطل قرار نگیر و دست از توجه به حقیقت مطلق نکش.
راستی، مرد خدا که باشی در سالروز شهادت جعفر طیار به شهادت میرسی و چهلم شهادتت میشود ۲۲ بهمن. و از قبل میدانی که فاطمیه سال بعد را نمیبینی و میدانی که چه زمانی وقت «ماندن» فرا میرسد. به راستی که شهدا ماندند و ما رفتیم.
آتش زیر خاکستر
درباره این سایت