شاعر میگه:

چه بگویم؟ نگفته هم پیداست، غم این دل مگر یکی و دو تاست؟

به همم ریخته است گیسویی

به همم ریخته است مدت هاست

 

 

 

تو فکر اینم که چی بگم و چجوری بگم و به چه ترتیبی بگم؛ خب طبیعتا کل فرایند رو باید مهندسی کنم :) البته مهندسی به معنای خوب و سازنده نه به معنای دستکاری کردن و خرابکاری کردن.

محورهای مذاکره بدین شرح است(بدون ترتیب):

۱-زندگی و محیط - رشد و خانواده‌ی خودم

۲- ویژگی‌های شاخص طرف مقابلم- علی الخصوص عقل و وقار بدون هیبت - سایر ویژگی‌های لیست دفتر نارنجی

۳- داستان در مورد شروع قضایا - روز اولی که دیدم - خب هر کسی که میبینی و خوشت می‌آید ااما همانی نیست که میخواهی

۴- اعتراف صریح به ممکن الخطا بودن و این که اصلم بر تکرار خطا ها نیست بلکه بر اصلاح است

۵- دوران تحصیلم - نه گفتن به خیلی چیز ها- خواندن کتاب و مجله و درس نخواندن - خلاصه از دوران تحصیل - چه شد که آمدم دانشگاه؟ اولش که آمدم بهشتی ناراحت بودم ولی بعدش.

۶- این که قضاوت کردن افراد اولا ناخودآگاه است - ثانیا اگر آگاهانه و عادلانه باشد سازنده است - ثالثا من با قضاوت مشکلی ندارم اما با مدل غیر عادلانه کنار نمیایم مخصوصا در نسبت با خودم و آینده ام! 

۷- کنار گذاشتن هر چه که در یک سال اخیر رخ داده و شاید هر کدام نیاز به توضیحی داشته باشند. تمرکزم بر چیز های اصلی ای است که میخواهم بگویم.

۸- برای قضاوت، من علاوه بر همکلاسی های دانشگاهم، همکلاسی دبیرستان هم دارم. مدرسه هم دارم، معلم هم دارم، همسایه و بچه محل هم دارم. جدای از همه این ها خودم را اگر از خودم شناختی درست است. با اطلاعات دست دوم و سوم و چندم شناخت درست شکل نمیگیرد.

۹-اصل من راستگویی است. حتی اگر ظاهرا به ضررم شود. این مورد از آن جاهایی نیست که با دروغ پیش برود. چون دیر یا زود من یک خود واقعی دارم که آن خود واقعی همه چیزش مشخص می‌شود. صداقت اعتماد می‌آورد.

۱۰-فقط دو فرد نیستند، خانواده ها هم باید با یکدیگر همخوانی داشته باشند.

۱۱- در مورد مسئله‌ی سن هم فکر کرده ام. به نظرم موضوع قابل توجهی است یعنی نباید از آن غافل شد ولی درجه ۱ نیست به عنوان ملاک. چون تمام این بحث زیبایی و این ها تا یک جایی موضوعیت دارد و اصالت دارد. روح انسان و تفکر انسان درجه اهمیت بالاتری دارد.

۱۲- من در نگاه اول اصلا جذاب و دوست داشتنی نیستم ولی شاید خود واقعی ام بد نباشد، یعنی حداقل تجربه شخصی این طور نشان داده!

۱۳- اهل تکیه انداختن و ضمنی حرف زدن نیستم و رک هستم، هر چند از رک بودنم بعضی جاها خیر ندیدم ولی باز هم ادامه می‌دهم.

۱۴- هر جا چیزی رو متوجه نشدید به من بگید صادقانه و صریح چون اصلا نمیخوام سوء برداشت یا سوء تفاهمی بشه.

معنی تفاهم؟ باب تفاعل مثل تضارب، یعنی درک و شناخت و فهم مشترک، یعنی فهم من از شما و فهم شما از من.

۱۵- معمولا میگن آقایون باید شنونده های خوبی باشن و خانم ها حرف بزنن ولی خب آقایون هم دل دارن، گاهی لازمه برن بالای منبر(مثل من) و اون چیزی که مدت هاست مشغولشون کرده رو بیان کنن- مدل من چجوریه؟ این طوریه که در مورد خیلی چیز ها خیلی حرف ها رو نمیزنم و میذارم همه‌ی افکار و تحلیل هام انباشته بشه و در موقعیت مناسب برم بالای منبر

۱۶- بعضی چیز ها اگه با زبان بیان بشن ارزش بالایی ندارن و فقط رسوندن اون مفهوم با رفتار آدم ارزشمنده ولی اشاره بکنم به بعضی روحیات خودم شاید مفید بود. تاریخ تولد یادم نمیمونه! اهل کادو گرفتن نیستم. وقایع و جزئیات چیز هایی که اتفاق افتاده برام خیلی ارزشمند نیست.

۱۷- نکته برای خودم :) چشماش لعنتیچشماش.

۱۸- غرور - بالاخره یکی باید توی این دنیا پیدا بشه که این غرور لعنتی رو آدم براش بذاره کنار دیگه!

۱۹- بعضی وقت ها یه کسایی هستن که همین طوری بی دلیل ازشون خوشت نمیاد. ینی به صورت حسی احساس خوبی نسبت بهشون نداری و مثلا دلت نمیخواد ریخت نحسشونو ببینی - اگر من در دید شما این طور هستم بی زحمت همین اول بگید که جهت و سوی تلاش هام رو تغییر بدم :)

۲۰- توقعاتم از زندگی مادی چیه؟ عروج معنوی چطوری حاصل میشه؟

 

 

 

چه سوال هایی قراره بپرسی؟

کجای زندگیش برات تاریک و مبهمه یا حتی جذابه که بدونی؟!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هر چیزی که نیاز دارید فروشگاه ساعت مچی مردانه ارزان | آرنا شاپ مينا آهنگ کفش ایمنی Learn With Me Dear طراح وب ایران corncob مجتمع فنی حرفه ای Charles